چهارشنبه ۲۶ شهریور ۰۴

Anti_Whatsapp

مبارزه با هر آنچه كه در نفوذ را بر كشور باز مي كند

۲۸ بازديد

بسمه تعالي
مدتي بود كه دو دل شده بودم، دلم مي خواست ببينم فضاش چطوريه؟ شايدم مي خواستم در فضاي بچه هاي دانشگاه باشم. نمي دونم هرچي بود، بالاخره نصبش كردم. ميدونستم شايد داداشم با اين كار مخالف باشه. ولي من بنابر تشخيص خودم عمل مي كردم و ناراحت نبودم. بله تلگرام رو نصب كردم.

دوستم مهسا خيلي خوشحال شده بود انگار، محبتش كلا به من زياد بود، ولي اون لحظه خيلي احساس بهتري داشتم. پيام هاي خوبي برام فرستاد، لينك گروه هاي دانشگاه، لينك كانال هاي علمي كه مي تونست خيلي كمكم كنه. من عضو گروه هم كلاسي ها شدم. پروفايل بچه ها رو مي ديدم، بعضي ها خيلي با واقعيتشون فرق داشتند. پسر ها، دخترها... منتظر بودم كه اتفاقات خوبي بيفته. نمي دونم چرا ولي شايد منتظر يك جو علمي جالب بودم. همش گروه رو چك مي كردم. يك اسم عجيب گذاشته بودم رو پروفايلم. لاندا كودا اكويينا، من عاشق بحث هاي مغزو اعصاب بودم، به خاطر همين هم اين اسم رو انتخاب كردم. چون مرتبط بود با بحث سندرم دم اسب يا كودا اكويينا در نوروآناتومي. بچه هاي كلاسي كه دقيقا چند روز پيش سر اين كه من پيام رسان خارجي نصب نمي كنم باهاشون بحث ميكردم، من رو تشخيص دادند، گفتند اين امينيه؟ اسمم ضايع بود ولي اون موقع نمي فهميدم. دوستم عاطفه به من پيام داد كه اين چه اسميه گذاشتي. اسمم رو عوض كردم گذاشتم مسلمان ايراني... ولي بعدا دوستم دوباره پيام داد همون قبليه بهتر بود. اينجا بود كه اولين بار يك چيزهايي رو در خودم احساس كردم.

گفتم كه همش گروه رو چك مي كردم ولي هرچي كه مي گذشت احساس مي كردم خبري درگروه نيست. بمرور فكر كردم كه نكنه بخاطر من ديگه اين جا پيام نميدن. در گروه دختر ها عضو شدم، بحث هاشون رو دوست نداشتم، از ايموجي هايي استفاده مي كردند كه من اون ها رو درست نمي ديدم. پروفايل هاشون يك دنياي ديگه از دوستام به من نشون داد كه من كم كم داشتم ازشون زده ميشدم. يادمه كه يكي از فاميل هامون اعلام خوشحالي كرد كه من تلگرام نصب كردم و به من خوش آمد گفت، من بهش پيام دادم اين پيام رسان رو براي كار دانشگاه نصب كردم براي احوالپرسي و... در سروش به من پيام بديد.  فكر كنم ناراحت شد چون تا اونجا كه يادمه ديگه بهم پيام نداد.
گروه دانشگاه فعال نبود. اما دوستام شب و نصف شب به من پيام ميدادند گاهي بحث ها خيلي طولاني مي شد كه دلم نمي خواست جواب بدم.  البته بعضي وقت ها هم خوب بود عاطفه از من دعا مي خواست كه بخونه من هم براش عكس مي گرفتم مي فرستادم. خيلي خوب يادم نمياد چرا ولي بعد از يك مدتي به خاطر اين كه داشتم از همكلاسي ها متنفر ميشدم و توضيحات برادرم درباره اين كه نصب تلگرام چه ضررهايي براي كشور داره و فضاي ناسازگار با اونجا تلگرام رو پاك كردم. بعدا متوجه شدم كه اينطوري پاك نميشه و بعدا واردش شدم و ديدم چقدر برام پيام اومده كه ازش بي خبر بودم ولي بالاخره اكانتم رو حذف كردم.
اون موقع هنوز تلگرام فيلتر نشده بود و كلاس ها حضوري بود، خيلي اذيت نميشدم بخصوص كه دوست خوبم مهسا خيلي كمكم مي كرد، در سروش برام مطالب مهم رو مي فرستاد يا با share it فايل هاي مهم رو ازش مي گرفتم.

۵ بازديد

به گزارش خبرگزاري ها ميليون ها ايراني از پيام رسان صهيونيستي واتس آپ به يك باره خارج شدند.